دارچین

مصطفی تبریزی


در می گذرد عمر، مگر ساعت مستی

شک می کنم از لحظه ی دوریت، به هستی

 

این دست همان است که یک روز فشردی

این عهد شکستی به همان دست که بستی

 

می ترسم از این بر سر بام آمدن تو

رایج بشود مذهب خورشید پرستی

 

در وصف رخت قافیه در دسترسم نیست

شرمنده از این قافیه های دم دستی

 

در سینه ی تو می تپد امروز دل من

این قـ ‌لـ ب همان است که آن روز شکستی

 

 




پی نوشت:

غزلی ست در جهت ترویج فرهنگ نیکوی اهدای عضو !

  • مصطفی تبریزی

اهدای عضو

دوری

غزل

نظرات  (۱۳)

. در امتداد خزان ، روزها زمستانی
و در غیاب شما ، آفتاب زندانی
جسارت است ولی یک سوال می پرسم
چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟
ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟
چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز
به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی
پاسخ:
شعر خوبی ست. ممنون
بعد از مدت ها لابلای وبلاگ ها شعر زیبایی خواندم.. متشکر
پاسخ:
سلام...بنده هم بعد از مدت ها با یک دردمند واقعی آشنا شدم...
ممنون بابت آشنایی
  • حضرت مادر.سـ
  • سلام...
    حقا و انصافا شعر زیبایی ست
    فقط یه سوال: اهداء عضو فقط شامل قلب میشه؟!!!!!

    ممنون که حقیر رو از به روز رسانی وبلاگتون مطلع میکنید، راستی فایل های صوتی شما رو شنیدم... طیب الله انفسکم انشالله...

    ارادت...


    پاسخ:
    سلام...نه! شما میتونی همه ی نسوج بدن مبارک را هم اهدا کنی، اما من نمی تونم براش شعری بگم!
    سلام
    عالیی بود.اینو یادمه خونده بودی
    بابت ایمیل هم خیلی لطف کردی.منتظرم
  • سیدعلی رکن الدین
  • سلام داداش
    دمت گرم
    دمت گرم
    دمت گرم
    پاسخ:
    وعلیکم السلام یا أخی
    هجرانک
    هجرانک
    هجرانک
    سلام حاجی
    ماشالا ایده های خوبی بلدیا:)
    من گفتم عاشقانه بود بعد فقط که قضیه مال اهدای خون سالم هست:)
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    چیه؟ خودم میدونم که قلب خونسازی نمیکنه!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    راستی لینک هم شدی!
    خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه
    اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه
    دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه
    ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه

    سلام عزیز
    خیلی شعر خوبی بود مخصوصا در اولین برخورد
    اما یه نقد یه کم جدی تر:
    ببین این غزل شما الآن کاملا غزل کلاسیک حافظ واره که ارتباط عمودیش خیلی ضعیفه+وارد شدن ترکیبات تازهء امروزی مثل دم دستی.
    خب این غزل کاملا مربوط به همین جریان غزل سرایی این سالهاست که کاملا واکنش نشون میده به همهء نوآوری های دو سه دههء قبل از خودش و همهء اونها رو میذاره کنار
    من با همین مشکل دارم
    الآن با این غزل شما برگشتی به قبل از منزوی و قیصر و بهمنی.
    آیا برگشتن به قبل از اینها کار خوبیست؟!!! :-)
    مصطفی جان این همه بیت محور نباش. شعر خودش یه کلیت و یه ساختار داره.
    تکلیف: یک غزل بسرایید که در آن راوی کم کم به یک مترسک در یک مزرعه نزدیک میشود و می بیند بر خلاف انتظارش این مترسک به جای کلاغ ها با گنجشکها دمخور است.
    اگه این غزل روایی را گفتی انصافا شاعری 
    یا علی
    پاسخ:
    سلام مجید خان...خیلی آقایی
    نقدت رو کاملا قبول دارم و سعی می کنم کاملا هم بپذیرم!
    اگه بتونم از پس تکلیفی که بهم دادی بر بیام، احتمالا نویسنده ی بهتری میشم تا شاعر...خیلی کار سختیه!
  • مبین اردستانی
  • سلام مصطفی جان
    مستی ات مدام
    شکر خدا که نمردیم و شیوهء احسن اهداء عضو را فراگرفتیم.
    تقبل الله برادر! هم اهدا هم آموزش.
    راستی نگفتی چگونه اهدا کنیم که پس نزند. ؟
    پاسخ:
    سلام آقا مبین! عزیزی

    سینه ای که قـ لـ ب شما رو پس بزنه؛ همون بهتر که...
    آقای من..
    قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه
    سراغت را بگیریم..
    قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..
    آری..
    شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..
    یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..
    دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..
    سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..
    چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..
    یا بن الحسن
    دوریت درد بی درمان است
    ای پسر فاطمه
    امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است
    خوب بود
    سلام دوست عزیزم.

     با ادامه ی معرفی مکتب شانِت به روزم.
    سلام علیکم :
    وبلاگ ارزشی و جالبی دارید
    بنده با مطلبی در مورد سخن چینی به روزم
    خیلی جالبه
    حتما سر بزنید
    ممنون
    التماس دعا


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی